به عربی حجرالدیک خوانند. گویند گاه هست که از شکم خروس برمی آید بمقدار باقلی و مانند آئینه شفاف است اگرآنرا بشویند و شخصی که بسیار تشنه باشد بخورد، تشنگی او برطرف شود و غم و اندوه از دل برود. (برهان)
به عربی حجرالدیک خوانند. گویند گاه هست که از شکم خروس برمی آید بمقدار باقلی و مانند آئینه شفاف است اگرآنرا بشویند و شخصی که بسیار تشنه باشد بخورد، تشنگی او برطرف شود و غم و اندوه از دل برود. (برهان)
دم خروس، کنایه از جماعتی که بی خبر و ناگاه درآیند و بر سرپرخاش باشند مانند برآمدن خروسان به سوی ماکیان با دم افشانده که خودبخود نیز جنگ کنند و به یکدیگر حمله آورند. (از لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف) ، برگه و نشانۀ اثبات خلاف آنچه ادعا شده است. و رجوع به ترکیب دم خروس ذیل دم شود
دم خروس، کنایه از جماعتی که بی خبر و ناگاه درآیند و بر سرپرخاش باشند مانند برآمدن خروسان به سوی ماکیان با دم افشانده که خودبخود نیز جنگ کنند و به یکدیگر حمله آورند. (از لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف) ، برگه و نشانۀ اثبات خلاف آنچه ادعا شده است. و رجوع به ترکیب دم خروس ذیل دم شود